زن وابسته ایرانی که قرار است جز در سایه یک مرد آرام نگیرد، حقوق خود را بر سینی رنگینی در دست مردان می بیند، تا آنان مانند پادشاهان لویاتان، این حقوق را نه از روی اجبار، بلکه شاید از روی لطف و کرم به زنان بازگردانند. در این وادی نیز نسخه داروغه شهر همین است که باید با زنان مهربان بود و با عطوفت رفتار کرد. شگفتا که سیمین بهبهانی، پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد در این آشفته بازار با تمرد از چنین معادلاتی، چون سیاوش از آزمون آتش بیرون جسته و خود را رهانیده اند.
زیبایی ستیزی یعنی همان اساس تفکر نابخردانه ای که انسان را بجای تلاش برای زندگی بهترو زیباتر به زندگی سخت و دشوارتر رهنمون می سازد، هر دم بر آتش تضیع حقوق زن می دمد که زن باید ساده، بی آرایش و بی تکلف باشد وگرنه زنی که خود را زیبا و جذاب کرد، مایه فساد و تباهی است و هر چه بر سرنوشتش رود حق است. از همین جاست که جواز تاخت و تاز مردمانی استبداد زده، بر زنانی که اصول را نمی پذیرند، صادر می شود و زن می ماند و نا امنی و سگهای رها شده از بند. در این شهر آشوب است که برخی زنان برای یکدیگر تجویز می کنند که باید همراه شد عزیز! باید همراه شد تا از گزند سگهای وحشی در امان بود.
با این وجود در این دور باطل خشونت و انواع فشارهای عرفی و قانونی، خیابانهای شهرهای ایران را پر از زیبایی و آخرین مدهای روز جهان می بینی. دورتر از این خیابانها، شهره آغداشلو، گلشیفته فراهانی، گوگوش، مرضیه و . . . را می بینی که چون پیش قراولان ارتش سنت شکن در پیشاپیش صدها هزار بانوی ایرانی که قرار است نسل آینده از آنان زاده شود در حرکتند، اینهاست که شعله های پیروزی زنان ایران را هر روز پر فروغ تر می سازد.
گذشته از سنت، عرف و مذهب سیاسی که عوامل اصلی تضییع حقوق زنان این مرز و بوم به شمار می روند، ما مردان با فراموشی موقت تقصیرات حاکمان، باید به حرکتهای عملی در مقابله با تضیع حقوق زنان بپردازیم و دوشا دوش جنبش ظفرمندانه زنان برای احقاق حقوق خود، حرکتهای مدنی چون جنبش حق ارث برابر و حق برابر طلاق را سازماندهی کنیم و با اعتراض به این قوانین، بصورت یکطرفه قانون ارث نابرابر مابین برادر و خواهر یا قانون انحصاری حق طلاق را بصورت دسته جمعی زیر پا بگذاریم و در کمپینی اختیاری، برابری حقوقی زنان و خواهرانمان را در ارث و حق طلاق اعلام کنیم تا از این طریق، گامی برداریم در جهت برابری حقوقی زن و مرد.
قاسم شیرزادیان