۳/۰۲/۱۳۸۹

نیازهای ما انسانها چیست و حكومتهای خاورمیانه ای با آن چه می كنند؟

 از آرشیو : دوشنبه ۰۱ آبان ۱۳۸۵  
اكبر گنجی در مانیفیست سوم خود به نقل از آبراهام مزلو روانشاس برجسته سالهای 1970 تا 1908  سلسله مراتب نیازهای انسان را بترتیب شامل هفت مرحله زیر نام می برد :  

1 ) نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیك ( غذا ، آب ، هوا ، خواب ، رابطه جنسی )
2 ) نیازهای ایمنی ( امنیت ، ثبات ، حمایت ، نظم و رهایی از ترس و اضطراب )
3 ) نیازهای محبت و احساس تعلق ( به دیگران پیوستند ، پذیرفته شدن ، تعلق داشتن )
4 ) نیازهای عزت نفس ( اجرا و دستیابی ، نشان دادن كفایت در كارها ، مورد تایید و شناخت دیگران واقع شدن )
5 ) نیازهای شناختی ( دانستن ، فهمیدن و كاویدن )
6 ) نیازهای ذوقی ( تقارن ، نظم و زیبایی )
7 ) نیاز به خود شكوفایی ( رسیدن به تحقق نفس و شكوفا ساختن توانایی بالقوه )

حال سوال اینست كه براستی چه بلایی بر سر این نیازها در یك نظام ایدولوژیك مانند جمهوری اسلامی یا قالب حكومتهای خاورمیانه ای خواهد آمد ؟

قبل از پاسخ به این سوال لازم است اشاره كنم در این نوشتار قصد ندارم سركوب بسیاری از نیازهای انسان را در یك نظام ایدولوژیك خصوصا از نوع مذهبی آن به نمایش بگذارم بلكه هدف آنست كه به یكی از اساسی ترین پایه های فكری چنین نظام هایی یعنی " زیبایی ستیزی و رفاه گریزی " اشاره كنم كه شالوده اصلی تروریسم ، خشونت و عقب ماندگی در چنین جوامعی است .

واقعیت اینست كه بینش حاكم بر چنین نظامهایی از جمله جمهوری اسلامی و بسیاری از مذهبیون خاورمیانه ای بر مبنی زیر پاگذاری نیازهای ذوقی انسان ، به ستیزه جویی با نظم ، شادی ، زیبایی و رفاه پرداخته و در یك خود فریبی آشكار نظم ، شادی ، زیبایی و رفاه را از مظاهر به انحراف كشیده شدن انسانها و به گناه كشیده شدن آنها می دانند .

جلوگیری از رقص ( حركات موزون ) ، آواز ، موسیقی ، جشن و شادی ، اعمال محدودیت در پوشش ( حجاب ) یا تشویق به پوششهای به اصطلاح سنگین ( ریش گذاشتن ، ساده پوشی ، مد ستیزی «‌ تنوع خواهی »‌ لباس آستین بلند پوشیدن و . . . ) و ترویج خشك احساسی ( نخندیدن یا آرام خندیدن ، تو روی كسی مستقیم نگاه نكردن ، نشان ندادن احساسات طبیعی و واقعی و . . . ) را می توان تنها گوشه ای از این مبارزه آنان بر علیه زیبایی ، نظم ، شادی و رفاه نام برد .

در واقع چنین ایده ها و چنین بینشهایی با فرض فرومایگی و پستی انسانهای " گویا بی اراده و سست اندیش " كه هر آن ممكن است به گناه و فساد كشیده شوند یا از اصالت انسانی خود دور شوند به قیام علیه زیبایی ،‌ نظم ، رفاه و آسایش پرداخته و به توجیح زندگی سخت و دشوار ، تحت عنوان سادگی و نجابت ( خشك احساسی ) می پردازند تا مردم را بجای رهاندن از فقر ، بیچارگی و زشتی ها ؛ به آنها خوی داده تا آنها بهتر و راحتر چنین شرایطی را تحمل كنند ، گویا بجای حل ناملایمات ، چگونگی كنار آمدن با آن را توصیعه می كنند .

براستی چنین ایده هایی تئوریزه شده برای مردم بدبخت و بیچاره ایی هستند كه در دستیابی به نیازهای خود چنان سرخورده و مایوس شده اند كه خواهان پشت پا زدن به تمام این نیازها هستند ، بنابراین چنین ایده ها و تصوراتی به جایی می روند كه چنین باشد و اگر چنین نبود چنین شود . استبداد پذیری ، آسایش گریزی ، بدبختی طلبی ، ستیزه جویی ، مرفه ستیزی و تروریسم ( مرگ طلبی ) تماما از مظاهر چنین بیشنها و ایده هایی است كه بر ملتهای خاورمیانه ای حاكم شده تا آنها در یك دور باطل زیبایی ستیزی و فقر و بدبختی فرو رفته تا ترس ، اضطراب ، نگرانی ، بی حمایتی و نا امنی به قستی از زندگی آنان بدل گردد .

كاوه شیرزاد 

هیچ نظری موجود نیست: