۱۲/۱۶/۱۳۹۰

برای برادرم، حسین شیرزادیان که در عملیات فروغ جاویدان شهید شد.

اگرچه، من به راه و روش مجاهدین خلق هیچگاه اعتقادی ندارم و نداشتم، اما از برادرم به یاد دارم که همه عشق و تلاشش زندگی بهتر برای مردم بود، شاید ظلم و آغاز یک دیکتاتوری رو حدس می زد و به راه حلی عاجل، برای غلبه بر آن فکر می کرد. شاید اگر من هم در آن شرایط و آنروزگاران بودم جذب یکی از همین گروههایی میشدم که امروز نمی پسندیدمشان. حسین وقتی از زندان آزاد شد، برادر شهید دیگرم رضا، همچنان در زندان بود و روزگار خیلی سختی رو می گذروند، حسین بعد از آزادی هر روز ساعت پنج صبح بیدار میشد، نماز می خوند و چند ساعتی بسختی ورزش می کرد تا اینکه بعد از سی چهل روز به مجاهدین خلق پیوست و . . . با اینکه اونموقع من خیلی کوچیک بودم و خاطرات زیادی ازش بیاد ندارم ولی واقعا دوستش داشتم، قطعا اگر حسین زنده بود من امروز انسان خوشبخت تری بودم. به راه و روشی هم که انتخاب کرد و تا آخرین قطره خونش، پاش ایستاد، احترام می زارم. امیدوارم بستری فراهم بشه که همه بتونیم همدیگر رو تحمل کنیم و در کنار هم زندگی کنیم بدون اینکه به حذف همدیگه فکر کنیم. مشخصات شهید حسین شیرزادیان ( از سایت مجاهدین خلق)

۱۲/۱۵/۱۳۹۰

اینم شده وضعیت کاریکاتوری ما

چرا ماها که غیر قابل اعتماد بودن اصلاح طلبها و خائن بودنشون، خصوصا خاتمی و اونایی که امام امام می کنند، بهمون ثابت شده، همیشه در وضعیتی قرار داریم که جز نقد و بررسی عمکلرد "همین اصلاح طلبان" حرف و برنامه و حتی عملکردی در سطح کلان نداریم که به اون بپردازیم تا یکبار هم که شده خود ما بریم زیر تیغ نقد و اینقدر قضا و قدر ما به دست اصلاح طلبها نیافته که همیشه دقیقه نود بیایند و همه چیز را به نفع جمهوری اسلامی تمام کنند!!! اینم شده وضعیت کاریکاتوری ما مطمئن باشید تعداد مردمی که انتخابات رو تحریم کردند، اگر برای انتخابات بعدی ببینند که چه از طرف شورای هماهنگی و اصلاح طلبها و چه از طرف اپوزوسیون برنامه درست و حسابی برای غلبه بر مشکلاتشون نیست دوباره می رن پای صندوقهای رای و همین آش و همین کاسه و همین سرگرمی